تو می فشاری

تو می فشاری

تو می فشاری قلبم را

اما خونی نمی چکد

همه اشک شده اند ، در راه تو

چشمانم باردار شدند /

درد ..... شروع شد /

و قطره ای درشت و شفاف و غلطان متولد شد /

آه ! فرزند دلبند چشمانم /

تو تنها مرهمی بر آتش درونم

توچه زیبــا دلت درگیر من  شد
تمام  حــس  تو  تقصیر من  شد

تومن را،من تورادوست، سه نقطه
چه آســـان عشق دامنگیر من شد


و من اصلـا نفهمیدم چطــور شد
که عین وشین و قاف تقدیرمن شد


همان چیزی که دوری کردم آن شد
خدا داند که عشق هم پیر من شد

صبوری  کرد  و  آخر  غالب آمد
دل و عقلــم همه تسلیـم او شد

من تنها شدم

وقتی که نگاهت از من کم شد

رفتم تا رودی شوم

رودی که از آتش عشق تو سرچشمه میگیرد

من شکستم
در دوردست نگاهت
شکستم و نگاه کردی
و دوردستها را از یاد بردی
و دیگر دوردستی وجود ندارد که بشکنم
که نگاه کنی 

عبادت پرروزه گرفتن و پرنمازخواندن نیست . عبادت پر اندیشه کردن در امر خداست .
امام  حسن عسکری(ع)

به راستی که تو اگر روی از دنیا بگردانی ، دنیا به تو روی می آورد .
  امام علی(ع)